چگونه شدن « مقاله‌ای ادامه‌دار»

شدن

یادم می‌آید، در زمان کودکی بسیار شیرین زبان و با جرات بودم. درشعر خواندن و صحبت کردن نُقل مجلس خانواده‌ام بودم. فرزند ته تغاری میان خانواده‌ای پرجمعیت. به راحتی با همه ارتباط برقرار می‌کردم، دوست می‌شدم و با او گرم صحبت می‌شدم. خلاصه همیشه حرفی برای شروع داشتم. در دوران دبستان و راهنمایی هم دانش آموز گرم و خوش مشربی بودم. یادم می‌آید، وقتی راهنمایی بودم، صبح‌ها ده دقیقه با دانش‌ آموزان ورزش صبحگاهی انجام می‌دادم و همگام با آنها بلندبلند شعر، تک خوانی می‌کردم که آنها تکرار کنند. بدون هیچ نگرانی و استرسی. دیگر وقتی به دبیرستان وارد شدم ترس رقابت کنکور در وجودم رخنه کرد.

احساس کردم که دیگر آن دختر نترس که بلند و زیباسخن می‌گفت نیستم، انگار اعتماد به نفسم را از دست داده بودم. رقابت نادرست در مدارس نقطه‌ی خلاقیت وجودت را می‌کشد و من این گونه شدم. فکر این روزهاست که وقتی به گذشته نگاه می کنم آن را در می یابم. کم کم، کنکور و قبول نشدن و ترس‌های جورواجور جوانه‌ی اعتماد به نفس و جرات را در وجودم خشکاند. نوشتن باعث می‌شود که به جستجوی درونت بروی و بدنبال علت آن بگردی.

با اینکه می‌دانم در درونم پر از حرف، در آن مورد به خصوص که می‌خواهم در رابطه‌اش صحبت کنم هستم، ولی ترس درونم را پر می‌کند.

اتفاق

در جمعی حدود صد نفر از من خواسته شد در مورد موضوعی نظری هرچند کوتاه بدهم، وقتی سوال پرسیده شد. من سخنی نداشتم ذهنم پاک شده بود، نمی‌دانستم چیزی بگویم، ضربان قلبم شدید شد، عرق سردی بر سر و رویم نشست. این گونه شد که خاموش ماندم. آن لحظه و آن روز بر من سخت گذشت. در ناراحتی شروع به نوشتن کردم. با سوالات مختلف شروع کردم.

چه چیزی باعث شد که من اینگونه شدم؟

داشتن ترس؟

نداشتن علم؟

نداشتن اعتماد به نفس؟

درون گرایی؟

برون گرایی؟

آیا سخن گفتن خوب ارثی است؟

آیا تمرین نداشتن می‌تواند عامل آن باشد؟

چرا دچار استرس می‌شویم؟

آیا محیطی که د رآن زندگی می‌کنیم تاثیری دارد؟

همه‌ی پرسش‌ها را از خودم کردم و به دنبال آن رفتم.

من فردی بودم که حداقل تا نوجوانی از این مهارت بهره برده بودم. پس چه چیزی در من بوجود آمد که اینگونه شدم؟ آیا محیطی که در آن زندگی می‌کردم تاحدی بر من تاثیر گذاشت؟ چون محیطی ساکت بود و دیگر خانواده کم جمعیت شده بود. شاید تکرار سخنوری عاملی می‌شود که تو بتوانی خوب صحبت کنی. وقتی نتوانی صحبت کنی و لغت کم داشته باشی به دنبال آن اعتماد به نفس هم پایین می‌آید. مجموعه‌ای از رفتارهای زنجیر وار که به هم مربوط می‌شوند؛ شروع به خواندن کتاب‌ها و مقاله‌های مختلف در اینترنت کردم. در ادامه شرحی از خلاصه ی کتاب‌ها و مقاله‌ها را ذکر می‌کنم.

علت‌ها

همیشه می‌دانستم این ترس یکی از مشکلات من است ولی آن را زیاد جدی نگرفته بودم. فکر نمی‌کردم روزی بشود که بواسطه‌ی این اتفاق به این نتیجه برسم که خوب است هرکسی فن بیان و خوب صحبت کردن را یاد بگیرد.

۱- آیا سخن وری ارثی است؟

۲- آیا صحبت کردن به اعتماد به نفس برمی‌گردد.

۳- آیا می‌شود با تمرین به آن نقطه رسید؟

۴- چرا ما دچار استرس می‌شویم؟

پاسخ به این سوال‌ها می‌تواند به ما جهت خوب صحبت کردن کمک کند.

۱- آیا سخن وری ارثی است؟

شاید محیطی که در آن زندگی می‌کنیم. تاثیر بر بیان‌مان دارد، ولی سخن وری ارثی نیست

و تنها با تمرین و تکرار به وجود می‌آید.

آیا صحبت کردن به اعتماد به نفس احتیاج دارد؟

اعتماد به نفس چیست؟

تصورات ذهنی من با مهارتی که در کنارش داریم، می‌تواند معنی اعتماد به نفس باشد. تصورات ما تعیین می‌کند که کی هستیم و چیکار می‌کنیم و چطور رفتار می‌کنیم. باورهای ما به خودمان بسیار تعیین کننده است که چگونه رفتار می‌کنیم. اگر باور داشته باشیم گذشته ام آینده ام را می‌سازد می‌نشینیم و عملی انجام نمی‌دهیم.

ممکن است در کارهایی اعتماد به نفس داشته باشیم، ولی درکاری دیگر این اعتماد به نفس را نداشته باشیم.

موارد زیر برای داشتن اعتماد به نفس به ما کمک می‌کند.

۱- دانش کافی انجام کار

۲- مهارت انجام کار

۳- تجربه‌های قبلی انجام کار

۴- بازخورد دیگران در انجام کار

۵-کیفیت انجام کار سایرین

عموم مردم آنچه در زمینه‌ی اعتماد به نفس یا کمبود مطرح می‌کنند، موارد زیر است.

مهارت ارتباطی

خجولی و کم حرفی

گرفتن حق خودمان

ابراز بیان و توانمندی

داشتن ارتباط موثر

سخنرانی صحبت در جمع

شما با کدامین از موارد بالا دست و پنجه نرم می کنید؟

عوامل پایین بودن اعتماد به نفس

۱-نقش ژن در میزان اعتماد به نفس

۲- نقش تجارب کودکی در میزان اعتماد به نفس

(رفتار والدین با کودکان یکی دیگر از مهم‌ترین منابع اثر گذار بر اعتماد به نفس)

۳- نقش جامعه( جامعه‌ای که مدام استعداد آنها سرکوب شود.)

۴- نقش روابط کاری و عاطفی در میزان اعتماد به نفس.

۵- نقش سلامت فیزیکی در میزان اعتماد به نفس.

۶- نقش رسانه‌ها درمیزان اعتماد به نفس.

۷- نقش مهارت ها در میزان اعتماد به نفس.

نداشتن اعتماد به نفس باعث می‌شود دست به هیچ کاری نزنی، و از انجام آن فرار کنی.

چگونه اعتماد به نفس‌مان را تقویت کنیم؟

۱- عوامل کم کننده‌ی اعتماد به نفس‌تان را شناسایی کنید. ممکن است عدم تناسب اندام باشد. عدم داشتن مهارتهای ارتباطی، تجارب کودکی

۲- برای شناخت خود تلاش کنید. برای داشتن اعتماد به نفس ابتدا باید خود را به خوبی بشناسید و نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسید.

۳- روی یادگیری مهارت‌های کاربردی و متناسب با ارزش‌هایتان تمرکز کنید.

۴- با ترس هایتان روبرو شوید.

۵- از روانشناس و مشاور کمک بگیرید.

مطالعات جدیددرمورد اعتماد به نفس

۱- لباس و اعتماد به نفس (لباس‌های سوپر قهرمانی پوشیدن) چون انسان‌های دوستداشتنی تر را به قوی‌تر برتری می‌دهد).

۲-اعتماد به نفس و موفقیت های کوچک (دنبال کردن هدف های کوچک)

۳-ورزش و اعتماد به نفس (ورزش کردن ترشح ماده‌ی آندروفین را بالا می‌برد و حس خوبی

و خوشحالی می‌دهد.

۴-مراقبه و مدتیشن (تمرین‌های مدیتیشن باعث کاهش فشار خون، بهبود وضعیت عمومی و بالا رفتن اعتماد به نفس می‌شود.

نکته‌ی جالب:مردان اعتماد به نفس بیشتری از دارند. سفید پوستان اعتماد به نفس بیشتری از سیاه پوستان دارند.

اعتماد به نفس همانند کوه بدن می‌ماند همان‌طور که کوه باعث متلاشی نشدن و ایستایی زمین می شود با اعتماد به نفس کوه بدن قوی می‌ماند و در پس آن بدن با شکوه و قدرتمند به کارش ادامه می‌دهد.

در ادامه‌ی بحث اعتماد به نفس می‌خواهم اختصاصن به مورد سخنوری بپردازم. برای اینکه بتوانیم در جمعی سخن بگوییم.  چهار اصل ضروری است که در کتاب آیین سخنرانی (دیل کارنگی) آمده است.

اول: کار را با شور و شوق وافر وجدی آغاز کنید.

باید علاقه به یادگیری در این کار زیاد باشد. و با پشتکار و استقامت به دنبال هدف خود باشید. چانسی.م.دپو می‌گوید: هیچ موفقیتی نمی‌تواند به سرعت توانایی سخن گفتن مطلوب و پسندیده، فرد را به شهرت مسلم و مقام و منزلت برساند.

دوم:به طور دقیق باید بدانید که می‌خواهید در چه زمینه‌ای صحیت کنید.

اگر کسی در باره‌ی آنچه خیال دارد راجع به آن سخن بگوید، برنامه‌ریزی نکرده باشد نخواهد توانست در مواجه با شنوندگانش احساس آرامش و آسودگی کند.

سوم: با اطمینان عمل کنید.

اعمال و رفتار ما ناشی از احساسات ما هستند. اما اگر حقیقت را بخواهید، رفتار و احساسات ما همراه یکدیگرند با تحت کنترل در آوردن رفتارمان که تحت نظارت مستقیم اراده مان قرار دارد. می‌توانیم به طور غیر مستقیم احساسات خود را که غیر ارادی هستند کنترل کنیم. تنها راه دست یابی به نشاط و شادمانی حقیقی، در صورتی که انگیزه شادمانی را ازدست بدهیم این است که شادمانه از جا برخیزیم و چنان رفتار کنیم و یا چنان حرف بزنیم که گویی شادمانی از پیش با ما همراه بوده است. اگر چنین شیوه ای موجب شادمانی شما نشود، هیچ چیز دیگری چنین احسای را در شما بر نخواهد انگیخت.

نفس عمیق بکشید.

نفس عمیق نگرانی را به عقب می‌برد.

چهارم: تمرین، تمرین،تمرین

مهم‌ترین چیزی که به آن احتیاج داریم. تمرین است. شخص باید از طریق عادت و تداوم تسلط برنفس، اعصاب خود را کنترل در آورد. پروفسور رابینسون در کتاب ( تعالی ذهن)می گوید: ترس حاصل جهل و تردید است.به عبارت دیگر حاصل عدم اعتماد. یک چیز مسلم است: تنها راه برای فرا گرفتن فن شنا غوطه‌ور شدن در آب است.

لینکن ضمن سخنانی در کاخ سفید گفته‌بود، گمان نمی‌کنم که هرگز آن قدر پیر شوم که حرفی برای گفتن ندارم بدون دستپاچگی به سخنرانی بپردازم.

حالا یک سوال؟

برای سخنرانی باید آماده بود یعنی چه؟

آیا تنها مطالعه کافی است؟

مسلمن تنها مطالعه کافی نیست.

باید آنچه که مطالعه کردی را در ذهنت رشد کند و آن را بفهمی و بگویی.

آمادگی یعنی: در کنار هم قرار دادن و نظم بخشیدن به افکار، اندیشه‌ها، اعتقادات و خواسته هاتان است.

برای آمادگی برای هر سخنرانی تمرین و جمع کردن مطالب ارزنده و غوطه‌ور شدن بهترین

شرط است. درباره‌ی مسیح اینگونه می‌گویند:

از جمعیت کناره می‌گرفت، فکر می‌کرد، می‌اندیشید، تعمق می‌کرد، او مدت چهل شبانه روز را در بیابان‌ها می‌گذراند، روزه می‌گرفت و به مکاشفه و مراقبه می‌پرداخت.

در قسمتی از کتاب اشاره شده است که: شاید شما بگویید ما نمی‌خواهیم سخنرانی ما جاودانه شود این روش ها  می‌تواند کمک کند و درحد امکان بهرمند شوید.

چگونه می‌توانید متن سخنرانی خود را آماده کنید؟

ابتدا باید در نظر بگیریم مسایل مختلف را در این سخنرانی نگنجانیم. یکی ، دو مطلب و تلاش کنید آن را به نحو شایسته به سر انجام برسانیم. در قسمتی از کتاب آیین سخنرانی آمده است. ابتدا موضوع مورد نظرتان را مشخص کنید، بدین ترتیب فرصت خواهید داشت در مواقع مختلف به آن بیندیشید. هفت روز هفته به آن فکر کنید. هفت شب هفته خواب آن را ببینید. در خلوت و هنگام استراحت. صبح روز بعد هنگام اصلاح صورت، درحمام، راندن به سوی شهر، هنگامی که به انتظار آسانسور ایستاده‌اید، موقع صرف ناهار، هنگامی که به ملاقات کسی می‌روید و یازمان اتوکشی و آشپزی. در باره‌ی آن با دوستانتان صحبت کنید. آن را محور اصلی گفتگوهای‌تان قرار دهید. در ادامه نویسنده می‌گوید:

سعی نکنید گوشه‌یی بنشینید و یک سخنرانی سی دقیقه‌یی را آماده کنید. سخنرانی چیزی نیست که مانند یک تکه استیک طبق سفارش طبخ شود. سخنرانی باید رشد و نموکند. در آغاز هفته موضوع مورد نظر خودتان را انتخاب کنید، هر لحظه به آن بیندیشید، فکر کنید. با فکر آن به خواب روید. دررویاهای تان آن را ببینید.با دوستان تان در باره‌ی آن گفت وگو کنید.

ادامه دارد…

 

 

 

 

 

 

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری