چگونه رواقی نباشیم

رواقی نبودن

نمی‌دانم خوشبختی چیست که همه به دنبالش هستند. هرکسی می‌آید تا ما را خوشبخت کند. فلان دین، بهمان آیین، بعضی از گروهها، نوشته‌‌ها، کلاس‌ها، چشمت را که به هر سو می‌کنی، شعار خوشبختی‌ست. ای خوشبختی کجایی؟ من اهل مکتب رواقی نیستم، اما دانستن فضیلت‌های آنها را برخود، واجب می‌دانم.

رواقی‌گری چیست؟

با جملاتی از بزرگان این مکتب در فضای مجازی آشنا شدم. دوست داشتم بدانم حرف حساب‌شان چیست؟ این روزها همه ادعای حرف حساب دارند ولی در عمل چیز دیگری نشان می‌دهند. گفتم: بروم سراغ کتاب‌هایش تا با مفهومش آشنا شوم. فروشنده‌ی کتاب به من کتاب«روزنگار رواقی‌گری» نوشته‌ی رایان هالیدی را نشان داد. آن را خریدم.

کتابی که هر روز با توجه به سخنان بزرگان مطلبی می‌گفت و تحلیلی از آن جمله برای تمرین خوانندگان می‌نوشت.  از سبک کتاب خوشم آمده‌بود. هر روز بسته به تاریخ ماه یکی را می‌خواندم. انگار این گفت‌و گوها در آن زمان در رواق یا ایوانی بین بزرگان برقرار می‌شد. به این سبب نام رواقی بر این گروه و مکتب گذاشته‌شده‌است.

رایان هالیدی و رواقی‌گری

دوست داشتم در باره‌ی این مکتب بیشتر بدانم. کمی در گوگل به دنبالش گشتم. دوباره همان نویسنده‌، چقدر کتاب در باره‌ی این مکتب نوشته‌است. رایان هالیدی نویسنده، بازاریاب و کارآفرین آمریکایی‌ست. که در حوزه‌ی استراتژی رسانه‌ای فعالیت می‌کند.  متعجب شدم، فکر می‌کردم وقتی سرچ کنم، راهبی، فیلسوفی از آن در می‌آید. برایم جالب بود که او فردی نسبتن جوان و بازاریاب و کار آفرین چنین کار ارزشمندی را کرده است. دیگر حتمن دوست داشتم به این پاسخ برسم که چه ربطی بازاریابی به رواقی‌گری دارد؟

تاریخ رواقی‌گری

مکتبی فلسفی‌ست که ۳۰۱ سال قبل از میلاد در شهر آتن به وسیله‌ی  زنون رواقی پایه‌ریزی شد. هدف از این فلسفه، داشتن فضیلت اخلاقی و آرامش در زندگی است که بدنبال کسب چیزهای خوب و مسئولانه با قوه‌ی تفکر خوب و مدیریت احساسات بدست می‌آید. آنها به ۴ اصل برای رسیدن به هدف‌شان تاکید داشتند.

۱- شجاعت: یکی از مهم‌ترین اصل این مکتب است. «سنکا می‌گوید: اگر در طول زندگی‌ات، هرگز فشار نیروی مخالفی را احساس نکردی، نه تنها بقیه بلکه خودت هم هیچگاه به درک درستی از توانایی‌هایت نخواهی رسید.» روبه‌رو شدن با این فشارها شجاعت می خواهد.

۲- میانه‌روی: انجام کار درست، در زمان و به مقدار در همه شاخه‌ها.

۳- عدالت: در شرایط سخت بتوانیم کار درست را انجام دهید.

۴- حکمت: به انسان دو گوش و یک دهان داده شده تا بیشتر بشنود و کمتر صحبت کند. به ما دو چشم نیز داده شده تا بیشتر از قویه‌ی تکلم، توانایی مطالعه کردن و یادگیری عینی برخوردارباشیم.

هدف از حکمت در این است که ما اطلاع صحیح را از اطلاعات غیرصحیح تشخیص بدهیم و وقت را برای چیزهایی درست بگذاریم. و بدانیم عدالت و شجاعت را کجا خرج کنیم و به چه میزان.

کنجکاوی بیشتر در باره‌ی رواقی‌گری

با معلوم شدن اهداف این مکتب، کمی متوجه شدم که نویسنده رایان هالیدی چرا به سراغ این مکتب رفته، حتمن در حوزه‌ی کسب و کار پر آشوب امروز به چنین اهدافی نیازمندیم. نه تنها کسب و کار که انسان‌ها هم با این اهداف می‌توانند زندگی نسبتن آرامی را تجربه کنند.

قسمت‌هایی از کتاب روزنگار رواقی را خواندم، چون تمرین این کتاب این است که روزانه یک صفحه به تاریخ روز خوانده‌شود، بنابراین این کتاب را به پایان نرساندم. صفحه‌ای از کتاب که مربوط به روز۲۹ ماه است را برایتان می‌نویسم.

همیشه به چیزی که می‌خواهید نمی رسید

«هنگامی که کودکان دست‌شان را درون شیشه‌ی باریک شیرینی می‌برند. چون نمی‌توانند با مشت پُر دست‌شان را خارج کنند گریه می‌کنند. چند تا از شیرینی ها را رها کن تا دستت بیرون بیایید. میلت را مهار کن. در آرزوی یافتن چیزهای زیاد نباش تا به آنچه نیاز داری برسی.» اپیکتوس

«می‌توانم به همه چیز برسم»: این عبارت شعار زندگی مدرن شده‌است. کار، خانواده، هدف، موفقیت، فراغت، همه را یکجا و هم زمان می‌خواهیم، آن هم همین الان.

در یونان، سالن سخنرانی محلی بوده که دانش‌آموزان در اوقات فراغت آن‌جا می‌نشستند و به تفکر در باره‌ی چیزهایی مثلِ خوبی، حقیقت و زیبایی می‌پرداختند تا بتوانند بهتر زندگی کنند و درباره‌ی الویت‌بندی و طبقه‌بندی اتفاقات بیرونی صحبت می‌کردند.

امروزه ما آن‌قدر مشغله داریم که وقتی برای این کارها نداریم و در نهایت مثل آن کودک دست‌مان در شیشه گیر می‌کند. اپیکتوس می‌گوید:« در آرزوی یافتن چیزهای زیاد نباش.» تمرکز کنید. اولویت‌بندی کنید. مغزتان را تمرین دهید تا همیشه بپرسد: آیا من این را لازم دارم؟ اگر آن را به دست نیاورم چه؟ آیا بدون آن هم کارم راه می‌افتد؟

پاسخ این سوالات کمک‌تان می‌کند آرام باشید و چیزهای اضافی را که به آن‌ها احتیاج ندارید، از ذهن‌تان حذف کنید، چیزهای که آن‌قدر شما را مشغول کرده‌اند تا خوشحال و متعادل نباشید.» صفحه‌ی ۸۸ از روزنگار رواقی‌گری

آرامش در رواق است

کاش بودم و آن ایوان را می‌دیدم که چگونه باعث شد، که چنین متفکرانی از آنجا برخیزند. هر چه زمان می‌گذرد، بیشتر به این موضوع پی می‌بریم که گذشتگان با وجود کمبودهای بسیار جملات و اندیشه‌ی شگرفی داشتند. انگار هرکه بامش بیش برفش بیشتر است. و ما در دنیایی پر از طلاعات هستیم و گرفتاری بیشتر. به دامن گذشتگان چنگ زدن شاید بتواند نجات‌مان دهد. 

جستجو در جستجو

کتاب دیگری را که در همین راستا گرفتم و مشغول خواندنش هستم. کتاب«تاملات» است که مارکوس اورلیوس آن را نوشته است. این کتاب حرف‌های اورلیوس است که در بخش‌های مختلف کتاب دسته‌بندی شده‌است. مارکوس اورلیوس هم یکی از اندیشمندان مکتب رواقی‌ست.

در بخش اول این کتاب که به عنوان« کتاب اول» آمده است. او از تمام کسانی که در مسیر زندگی‌اش به چیزهایی آموختند، قدردانی می‌کند.

«۸- آپولونیوس  به من فهماند که باید استقلال رای داشته باشم و خود را به دست تقدیر نسپارم،و هرگز، حتا یک لحظه، لوگوس یا عقل را از نظر دور ندارم. همچنین به من آموخت که در هنگام حملات عصبی دردناک، از دست دادن فرزند، وبیماری مزمن ملال آور وقار و متانت خود را حفظ کنم. او خودش رهانی زنده به سود سازگاری قدرت و انعطاف پذیری بود. شرح و تفسیرهایش همواره الگوی شفافیت به شمار می‌رفتند؛ ولی با این همه، آشکارا تجربه‌ی عملی و مهارت در تدریس فلسفه را ناچیزترین فضیلت خود می‌شمرد. افزون بر این، همو بود که به من آموخت چگونه الطاف ظاهری دوستان را بپذیرم بی‌آنکه عزت نفس خود را از دست بدهم یا ناسپاس و بی‌اعتنا به نظر برسم.»

خواندن این قدردانی‌هایی پر از مهارت‌های زندگی‌، بسیار ساده‌است. عمل به آن سبب می‌شود که در زمره‌ی خوبان قرار بگیری. که مسیری‌ست طولانی.

این مقاله ادامه دارد، مسیر طولانی‌ست…

4 پاسخ

  1. و حقیقتا مسیر طولانی است. پیشترها که فرصت کتاب خواندن بیشتری داشتم در کتاب‌های اروین یالوم از دیدگاه‌های مارکوس اورلیوس که گفته بود، نکاتی آموخته بودم اما فراموشم شده بود. امروز اما در نوشتارت گلی جانم احساس کردم باید دوباره آن کتاب‌ها را بخوانم.

    داستان زندگی سنکا هم که خود همه درس است. چقدر ایشان اندیشه‌های ژرفی داشتند و چه به درستی گفتی که با وجود کمبودها چه اندیشه‌های شگرفی داشته‌اند.

    «هنگامی که کودکان دست‌شان را درون شیشه‌ی باریک شیرینی می‌برند. چون نمی‌توانند با مشت پُر دست‌شان را خارج کنند گریه می‌کنند. چند تا از شیرینی ها را رها کن تا دستت بیرون بیایید. میلت را مهار کن. در آرزوی یافتن چیزهای زیاد نباش تا به آنچه نیاز داری برسی.» اپیکتوس
    چقدر عمیق و دقیق.

    گلی جان خوش قریحه، حظ روحی فراوان بردم عزیز. سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری