کاریکلماتور چیست؟
حاصل پیوند دو واژهی کاریکاتور و کلمه است. که پرویز شاپور در سال ۱۳۴۷ بر نوشتههای خود گذاشته، به دید احمد شاملو نوشتههای شاپور کاریکاتورهای است که با کلمه بیان شده است. بازی با کلمات را دوست دارم . نگاه آقای پرویز شاپور را هم دوست دارم.کاریکاتورهای کلماتی، چقدر خلاقانه و زیبا.
حالا نوبت کاریکلماتور من است.
۱- زن در بیداری میخوابد. او خودش را درشب جا گذاشته.
۲- در سرت دایره المعارفی است. دهانت فهرست آن.
۳- زمین سفرهی آبی رنگی پهن کرده است.
۴- آسمان،آینهی آبی زمین است.
۵- باران با آب هم خانواده است.
۶- آب با ماهی رفیق است.
۷- اشک، سیل رودِچشم است.
۸- چشم بامژه بازی میکند. ابرو قهر میکند.
۹- پا با کفش قهر میکند انگشت ماتم میگیرد.
۱۰- دندان در میزند.لب در را باز نمیکند.
۱۱- وقتی پریز را بیدار میکنی،خواب برق را دیده ،برایت تعریف میکند.
۱۲- چند وقتی در گوشهی حیاط، ماری پیچ در پیچ خوابیده،نامش شلنگ است.
۱۳- دندانها درصفند تا درِلبخند باز شود.
۱۴- چشم با چشم خواهرند با هم،چشم و هم چشمی دارند.
۱۵- پا دو برادرند که با هم دست در دست راه میروند.
۱۶- پنجرهها چشم های ساختمانند.
۱۷- دمپای بیقرار پایم بود، او را در آغوش کشید.
۱۸- جاده سنگ صبور ماشین هاست.
۱۹- لیف دلش خنک میشود وقتی پوست آدمی را میکند.
۲۰-جوهر،اشک خوشحالی قلم هنگام نوشتن است.
۲۱- کفش مُهر هر آدمی است که بر زمین نشان میگذارد.
۲۲- دستها بالهای انسانها هستند که پرشان ریخته.
۲۳- پالتو،خانهی زمستانی تن است.
۲۴- خنده،ذوق تن است.
۲۵- آسمان وقتی فکری به سرش میزند،رعد میزند.
۲۶- گریه، رطوبت تن است.
۲۷- زمین وقتی سوت میکشد،طوفان میشود.
۲۸- آسمان دلش که میگیرد باران میآید.
۲۹- درختان قلم زمینند.
۳۰- ستاره لامپ کم مصرف زمین است.
۳۱- خورشید پروژکتور زمین است.
۳۲- زمین غده در آورده،اسمش کوه است.
۳۳- پوست ، آبکش عرق است.
۳۴- لباس تابستانی دستانش بریده است.
۳۵- وقتی جوراب بد بو میشود،دودکش در میآورد،سوراخ میشود.
۳۶- پرنده،گل سینهی آسمان است وقتی که به مهمانی میرود.
۳۷- آسمان موهای ابریش را در آینهی دریا شانه میکند.
۳۸- دریا آینهی آسمان است.
۳۹- زمین پتوی آسمان است.
۴۰- آسمان،خورشید برایش کُرسی میگذارد.
۴۱-قلم که غمگین می شود، جوهرش تمام میشود، اشکش خشک میشود.
۴۲- هواپیما برای آسمان از سفرش داستان میگوید.
۴۳- زمین با آسمان متحد میشود،کهکشان میترسد.
۴۴- کهکشان با آسمان مسابقه میدهد به زمین نمیرسد.
۴۵- بالشت با سر رفاقتی دیرینه دارد.
۴۶- مژه ها کرکرهی چشمها هستند.
۴۷-قلم وقتی با کاغذ رفاقت میکند. دوستان؟ . ، سنگ تمام میگذارند.
۴۸- دندانها ستونهای خانهی لبند.
۴۹- رفتهگر غمخوار کوچهها هستند.
۵۰- دمپایی تاکسی خانگی است.
۵۱- عینک چشم دوم سر است.
۵۲- گل سنبل بوی بهار را در کیسه دارد.
۵۳- آب میوه، اشکِ جاری شدهی میوه است.
۵۴- هر چه با خود رو راست ترم او کج تر میرود.
۵۵- کلاغ مادرش را صدا میکند، میگویند بد شگون است.
۵۶- سیگار تو را با دودش ،آدم دودی میکند.
۵۷- شلوارک شلوار خجالت زده است.
۵۸- آسمان با کوه گوش گوشی صحبت میکند.
۵۹- آسمان خواهرش خورشید خانم است.
۶۰- آسمان برادرش آقا ماه است.
۶۱- همه وقتی دعا میکنند به آسمان نگاه میکنند.
۶۲- خدا در قدیم در آسمان خانه داشته است. او اسباب کشی کرده.
۶۳- پروانه گلِ سر آسمان است.
۶۴- برف که میبارد فرشته ها مشغول جمع کردن پنبه برای لحاف خورشید خانم میشوند.
۶۵- خورشید خانم وقتی قنادی میکند، دو نوع پشمک درست میکند، پشمک حاج برف الله و پشمک حاج پنبه الله.
۶۶- کوه بانو وقتی به ازدواج فکر میکند، آسمان برایش چادری از برف میدوزد.
۶۷- زمین وقتی گناهش بخشوده میشود رویش برف مینشیند تا روحش سفید شود.
۶۸-برف، وقتی دختر سرما زده را میبیند از خجالت آب میشود.
۶۹- رنگ برف و رنگ کفن یکی است. برف لباس مردن زمین است و کفن لباس مردن انسان.
۷۰-دایرهی چشمانت، با پرگار نگاهم کشیده میشود.
۷۱- آدم برفی مجسمهی انسانهای بیعشقند.
۷۲- وقتی زمین عشقش، خورشید را فراموش میکند یخ میزند.
۷۳-دستانم در امواج موهایت غرق شد. تا مروارید عشق صید کند.