نوشتن تنها پناه من است؛ در شرایطی که نمیتوانم هیچ چیز را تحمل کنم. شعار نمینویسم. این جمله را با تمام وجودم حس کردم. تمرین مداوم نوشتن باعث شد که نوشتن عضوی ثابت در بدنم شود. مانند دستی یا پا. لحظه ای بدون آنها نمیشود تصور کرد. در ادامهی تمرینهای قسمت اول، نوبت به بقیه رسید.
۶- نوشتن نامه
قرار شد برای خودمان نامه بنویسیم. تمرین جالبی بود و بعد از سال ها نامه. نمیدانستم چگونه بیاغازم؛ سلام و احوال پرسی مثل نامههای همیشگی. استاد میگفت: نامه میتواند همه مدل نوشته شود، به خودتان سخت نگیرید و من آزاد و رها نوشتم؛ بدون هیچ قید و بندی. وقتی دیگر نامهدانم پر شد، به سراغ کتابهای رفتم که متن تنها نامه بود. از روی کتابها تمرین کردم و فهمیدم نامه میتواند هر متنی باشد که رمز و رازش تنها بین نویسنده و گیرنده رد وبدل میشود.
۷- نوشتن یاد داشت روز
حالا نوبت ساعتها و ثانیهها شدهبود. نوشتن اتفاقات در روز و شب. تمرین جالبی بود. نگاه ریزبینانه به اطراف و ثبت آنها. شمارهگذاری ساعتهای شبانهروز و نوشتن اتفاق همان لحظه. وقتی به آنچه که نوشته بودم مینگریستم، کلی داستانهای جالب میشد که از آن میشد جدا کرد. عجب داستانهای داریم ما.
۸- نوشتن از روی کتابهایی که دوستشان داریم
تمرین بسیار خوبی که آن را بسیار دوست دارم، رونویسی از روی کتاب است. در این تمرین هم به جزئیات نگارش پی میبریم و هم متوجه میشویم جای درست علامتها کجاست. این تمرین نثرمان را هم بهتر میکند. صبحها وقتی مشق مینوشتم به یاد گذشته میافتادم و کلی میخندیدم. مشقهای دوران ابتدایی یادتان میآید؟
۹- ادامه نویسی
کتابی را بگشایید، خطی یا پارگرافی را انتخاب کنید و بعد آن به سلیقهی خودتان ادامهی خط را بنویسید. بسیار تمرین خوبیست. میتوانید به سلیقهی خودتان جملاتی بسیار زیبا بسازید.
۱۰- خلاصهبرداری
این روش باعث میشود عمیقتر کتابها را بخوانید. بعد از خواندن کتاب هرچه از آن را که فهمیدید به طور خلاصه بنویسید.
۱۱- نوشتن کاریکلماتور
این بخش از نوشتن را بسیار بسیار دوست دارم. دیدن کلماتی که میرقصند. برایم کاریکلماتور اینگونه عمل میکنند. اگرچه کاریکلماتور، کلمات کاریکاتوری هستند. ولی من بعد از دیدن این نوع نوشتن شیفتهاش شدم و دوست دارم همه چیز را به آن شکل ببینم. کلماتی که جوری دیگر در جمله می نشینند.