عادت
همیشه عادت، من و یاد قفس میندازه. قفسی که یه جور امنیت ظاهری به آدم میده.اما دورت حصار میکشه. ولی هر جور که باشه قفس، قفسه راستش برام فرق نمیکنه این عادت خوب باشه یا بد. میتونیم به خیلی از چیزهایی که در زندگی انجام میدیم و به نفعمونه و یا برای سلامتی و یا برای ادامهی زندگیمون بهش احتیاج داریم هم عادت کنیم.
میشه گفت:یه جور عادتهای خوب. مثل مسواک زدن، عادتهای مفید، تنها مدل قفس فرق میکنه، یکی طلاییه، یکی آهنی براتون توضیح میدم چرا؟ مثلن عادت به مسواک زدن داریم، که با ارزشه، به خودمون عادت میدیم که یک خمیر دندون خاص، با یک مدل مسواک بزنیم و از مدلهای دیگه استفاده نکنیم.
یا عادت به پیادهروی داریم، عادت خوبیه. اما من حتمن عادت دارم یک مسیر خاص و امتحان کنم و فضاهای دیگهای رو تجربه نکنم. ما حتا عادت کردیم. عادتهای خوبمون رو هم غیر عادی و سخت کنیم. بگذریم، صحبت من سر اون عادتهایِ بدی که سالیان سال با خودمون داریم و خودمونم تازه، خوب میدونیم که بَدن.
اونا مانند پوست و گوشت به تنمون چسبیدن و اصلن فکر میکنیم جزو خودمونند. از این سری عادتها تا دلتون بخواد داریم. مگه نه؟ عادتهایی که ما رو تو قفس گذاشتن و سرگرممون کردن. انگار عادتها زنجیر وار به فرهنگها وت عصبهایی هم وصلن. مثلن من عادت لباس مشکی پوشیدن رو تو مراسم عزا دوست ندارم. همیشه فکر میکنم. چرا ما باید لباس تیره بپوشیم؟ آیا واقعن کسی که لباس تیره میپوشه عزادار واقعیه؟
و اونیکه لباس روشن میپوشه دیگه غم تو دلش نیست؟ خب این برمیگرده به سالها قبل، که این رسم و عادت دیگه جزو فرهنگمون شده. اگه کسی تو این مراسم لباس روشن بپوشه کُلن نگاه همه میره به سمتش. کلی از عادتها خوب نیستند. و ما اگه اونا رو انجام ندیم یه ساختار شکنی میکنیم و نگاه دیگران نسبت بهمون عوض میشه و همیشه ترس از قضاوت یه جورایی ما رو از ترک عادتها عقب انداخته.
بذر عادتهامونو تو ذهنمون کاشتیم، رشدشون دادیم و درخت تنومندش کردیم و هروقت هم با لذت میریم به اون درخت نگاه میکنیم و باورمون نمیشه برای موفقیت باید همونی که کاشتیم از ته قطعش کنیم. تبر گرفتن و بریدن این درخت، درد داره. اونم دردی بزرگ. تنها یه دانایی و یه خردمندی میتونه کمکمون کنه که بفهمیم با این عادتهامون به هیچ جا نمیرسیم.
تنها یک سواله که میتونه، چراغ راهمون بشه و اونم اینه. اشتباهمون کجاست؟ و این سوال رو هر روز و هر روز باید از خودمون بپرسیم. این سوال میتونه سکوی پرتابی باشه برای ترک عادت هامون. بیخود نبود که همیشه ضرب المثلی قدیمی میگفت: ترک عادت موجب مرض است. وقتی عادتی رو ترک کنی آنقدر سخت و طاقت فرساست که بیمار میشی. چون این تن، سالهاست که درقفس مانده و به اکسیژن برای پرواز احتیاج داره.