سفر
با من به سفر ۲۱ روزه بیاید. این سفر مسیر و راهش درونی است. آیا با من همسفر میشوید؟ روز اول: انرژیهای درون زن و مرد کدام است؟
روز دوم: آنیما و آنیموس چیست؟
روزسوم: هفت مورد کهن الگوهای زنان
روز چهارم: هشت مورد کهن الگوهای مردان
روز پنجم: خدا بانوی آتنا
روز ششم: خدابانوی آرتمیس
روز هفتم: خدا بانوی پرسفون
روز هشتم: خدا بانوی دیمیتر
روز نهم: خدابانوی هرا
روز دهم: خدا بانوی هستیا
روزیازدهم: خدا بانوی آفرودیت
روز دوازدهم: کهن الگوی زئوس
روزسیزدهم: کهن الگوی پوزیدون
روزچهاردهم: کهن الگوی هادس
روز پانزدهم: کهن الگوی آپولو
روز شانزدهم: کهن الگو هرمس
روز هفدهم: کهن الگوی آرس
روزهجدهم: کهن الگوی هفایستوس
روز نوزدهم: دیونوسوس
روز بیستم: آیا می توان بر کهن الگوی که در درون وجود دارد آگاه شد.
روز بیست ویکم: با این صاحب خانههای درون چگونه زندگی بگذرانیم.
سفر آغاز میشود با من بیا
روز اول: انرژیهای درون زن و مرد
من یک زن هستم. زن به معنای جنسیتی. آیا از آنچه از درونم میگذرد خبر دارم؟
چه چیزی باعث میشود که در زندگی عکس العمل و رفتاری خاص نشان دهم. میگویند: در درونمان انرژی وجود دارد که ما را برای زندگی و روابط مان متحول میکند. این انرژی تنها زمانی باعث تغییرمان میشود که از آن آگاه شویم و آن را در آغوش بگیریم. مدتها قبل «مایاهای» باستان جهان را به انرژیهای زنانه و مردانه تقسیم کردند. از نظر مایاها، انرژی زنانه انرژی مراقبت، پرورش و همچنین احترام به طبیعت، حیوانات، گیاهان و همه جنبههای مادی و غیر مادی جهان بود.
از طرف دیگر، انرژی مردانه، مربوط به جنبههای مادی زندگی مانند تلاش، دستیابی، ساختن و رقابت بود. در سنتهای یوگا، انرژی مردانه را خورشید یا شیوا مینامیدند. که فرم یا ساختار خطی جهان را به نمایش میگذارد و انرژی زنانه را ماه یا شاکتی نامیدند که بیانگر حرکت و نیروی دایرهای جهان است.
بوداییها معتقدند سمت راست مغز ما زنانه است و سمت چپ مغز ما مردانه است. نیمکره چپ مغز ما جنبه منطقی ماست. و مسئول زبان، منطق، ریاضیات و حقایق است و نیمکره راست ما جنبه شهودی و تصویر بزرگ از جهان ماست همان جایی که روند خلاقیت ما شروع می شود.
در تائوئیسم این دو انرژی با نام یین و یانگ خوانده میشود و معتقد است که تلاش ما در زندگی متعادلسازی هر دو قسمت زنانه و مردانه، یین و یانگ، خورشید و ماه، شیوا و شاکتی است و فقط در این صورت است که ما،صلح، هماهنگی، قدرت و عشق ناب را تجربه میکنیم.
در غرب روانپزشک معروف کارل یونگ توضیح داد که مردان دارای یک جنبه زنانه با آنیما و زنان هم دارای یک جنبه مردان به عنوان آنیموس هستند. به گفتهی یونگ برای اینکه فرد کامل شود باید با انرژیهای مردانه و زنانهی خود روبرو شود و آنها را بپذیرد.
سفر بیست ویک روزه
سفر به درون
روز دوم: آنیما و آنیموس کدام است؟
مردان معمولن خود را مرد میدانند و زنان خود را زن. ولی واقعیت روان شناختی نشان میدهد که انسان موجود دو جنسی است. بنابراین تصور طبیعت دو جنسی انسان، از تصورات دیرینی است که اغلب در اسطوره ها و بیانات بزرگان در گذشته آمده است. در عصر مایونگ اولین دانشمندی بود که این حقیقت روان شناختی طبیعت انسان را مورد بررسی قرار داد و از آن برای توصیف انسان کامل استفاده کرد.
یونگ عنصر متضاد در مرد و آنیما و عنصر متفاوت در زن را آنیموس نامید. این واقعیت که زنان و مردان قادر به انجام دادن بسیاری از اعمال مشابه هستند، شاهد این مدعاست. که هر شخصی تلفیقی از قطبهای مذکر و مونث است. مردان به سبب بخش زنانهی روح خود،در شرایطی خاص به شیوههایی که طبق سنت زنانه تلقی می شود عمل میکنند. و زنان نیز به همین ترتیب رفتاری مردانه بروز میدهند.
بنابراین آنیما و آنیموس جزء لاینفک وجود هر آدمی است. وقتی آنیما در جایگاه درست عمل میکند، به هوشیاری مرد معنا و وسعت میبخشد و شخصیت او را با تلقین رویاها، خیال پردازیها و القا نظرات، آگاهی از دنیای درونی تصاویر روانی و احساسات زندگی بخش غنا میبخشد. هشیاری مرد گرایش شدیدتری به تمرکز دارد، به سهولت جدی و محدود شده، و بدون تماس با ناخود آگاه، خشک و سترون میشود.
یونگ میگوید«اگر تولیدات آنیما (رویا پردازی، خیال پردازی ها، تصاویر، علائم، ایدههای ناگهانی و غیره) تحلیل،دسته بندی و یک کاسه شود، اثر سودمندی بر رشد و توسعهی روان خواهد داشت.»
برای اینکه در زندگی آنیموس در جایگاه درست و واقعی خود قرار گیرد، زن باید طوری زندگی کند که آنیموس را در خود جای دهد.زنی که جنبه عینی زندگی و به خصوص رشد جنبه روانی و فکری خودش را نادیده میگیرد، باید در انتظار آنیموس بیخاصیتی باشد که درد سر ساز و شیطانی است. غالبن، زن همیشه به داشتن چیزی خارج از حیطهی شخصی خانواده، شوهر یا عشق نیاز دارد.
اگر خود را به عنوان فردی با روح زنانه که اصل مردانه را هم در خود دارد، حفظ کند، میتواند در این دنیا اهداف مردانه را دنبال کرده و زندگی خود را در مشاغل آکادمیک و حرفه ای توسعه دهد.
سفر بیست و یک روزه
روز سوم: هفت مورد کهن الگوی زنان
در ابتدای سفر باید بدانیم که کهن الگو چیست؟
و ما با چه چیزی درحال سفرکردن هستیم؟
در درون زنان نیروها مقتدری وجود دارد که شخصیت آنان را از هم متمایز میکند. این نیروها یا کهن الگوها و یا انرژیها در زن هفت مورد میباشد.این هفت مورد باید در جایگاه خودش عمل کند.
آتنا- آرتمیس- هرا- پرسفون- دیمیتر- هستیا- آفرودیت
هر کدام از این کهن الگوها و خدا بانوها باعث میشوند که درمواقع مختلف رفتارهایی خاص از خودمان نشان دهیم. این هفت خدا بانو، کهن الگوهای اصلی زنان هستند، که مربوط به نیمهی زنانه ی بانوان میباشد. از آنجایی که ما دارای دو نیمهایم بخش دیگر کهن الگوی مردان هم در قسمتهایی باید عمل کند. آنچه که مربوط به نیمهی مردانهی ماست. تا زنی متعادل بوجود بیاید.
سفر بیست و یک روزه
سفر درون
روز چهارم
انرژیهای مردانه در مرد باعث میشود که مردان هم رفتار خاص مربوط به خودشان را نشان دهند. کهن الگوی مردانه هم زمانی میتواند باعث تعادل رفتار مرد شود که بطور متعادل در وجودش زندگی کند.
کهن الگو های مردان عبارتند از:
زئوس- پوزیدون- هادس- آپولو- هرمس- آرس- هفایستوس- دیونوسوس
درضمن این هشت کهن الگو، شخصیت اصلی مردان را میسازد ولی به خاطر وجود نیمهی زنانهی مردان آن خدابانوهای زنان هم در جاهایی از رفتار مردان هویدا باشد تا مردی متعادل بوجود بیاید. دنیای عجیبی است این دنیای درون و این سفر، سفری پرهیجان و راز آلود.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز پنجم آتنا
آتنا به خاطر تدبیر اندیشی و راه حلهای عملیش به خدابانوی عقل شهرت داشت. در مقام یک کهن الگو، آتنا الگوی شخصیتی زنانی است که تحت فرمان عقلشان هستند و از قلبشان پیروی نمیکنند. خوب اندیشیدن، مقاومت در اوج بحران عاطفی و تدبیر کردن از جمله خصایص ذاتی اوست. آتنا به تفکر عقلانی ارج مینهد و حیطه اراده و عقل را برتر از غریزه و ذات میداند. با حضور آتنا در ساختار روان، زن بر اعمال و نحوه دستیابی به خواستههای خویش آگاه میشود.
انگیزه رفتاری این زن اولویتهای خودش است. در واقع آتنا زن را آماده میسازد که به جای پاسخگویی به نیازهای دیگران بر خواستههای خویش متمرکز شود. آتنا در جایگاه کهن الگوی عزیز کرده پدر، نماینده زنانی است که به سوی مردانی قدرتمند، پرنفوذ و با مسؤولیت جلب میشوند و زن را آماده ایجاد رابطهای دو جانبه با مردان پر قدرت میکند.
او که از حقوق و ارزشهای پدرسالاری دفاع میکند، بر تداوم سنت مردانه و حقانیت قدرت مردان اصرار میورزد. او به دوستی و رفاقت با مردان تمایل دارد. زره عقلانیت، زن آتنایی را معمولا از احساس درد مصون میدارد. در اوج بحرانهای عاطفی و تضادهای درونی آتنا قادر است احساسات را کاملا انکار کند و همچنان به نظارت وقایع و تحلیل آنها بپردازد.
این زن همیشه طالب میانهروی است، چراکه افراط غالبن نتیجه احساسات تحریک شده یا احتیاجات شدید است و نیز از ذاتی تندرو، حق به جانب، ترسو یا طماع سرچشمه میگیرد که البته همه اینها با آتنای منطقی در تضاد است.کهن الگوی آتنا در زمینههای تجارت، فرهنگ و آموزش، علوم، ارتش و سیاست شکوفایی دارد.
تیزهوشی آتنا او را قادر میسازد تا در وضعیتهای حساس سیاسی و اقتصادی مسیر خود را به نحوی مؤثر طی کند. این تیپ شخصیتی به طور کلی افرادی هستند عاقل، منطقی، هدفگرا، هماهنگ کننده، همسو کننده، مدیر و مدبر، رزم آرا. آتنا، بعنوان یک ایزد بانوی باهوش، مدبر است و همیشه با هدف و برنامه پیش میرود.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز ششم: آرتمیس
این تیپ شخصیتی، مستقل و هدف گذارند. آنها عاشق طبیعت بکر و دست نخورده هستند و در طبیعت انگار خودشانند. اهل کل کل کردن با دیگران هستند و در هیچ موردی کوتاه نمیآیند. خلق و خوی تند، سریع و عکس العملی دارند و هیچگاه در مورد هیچ چیز و هیچ کس بالاخص مردان کم نمیآورند. دنبال خصوصیات غیرزنانه و متفاوتند. از ایفای نقش ضعیفه متنفرند.
عاشق دویدن و ورزش دو هستند. این افراد دوست دارند آزاد و مستقل و یله و رها باشند و هیچ کس در هیچ موردی و هیچ جا جلوی آزادی عملشان را نگیرد، برای همین اگر کسی در این زمینه برایشان محدودیت ایجاد کند، با او میجنگند و به راحتی میتوانند او را نابود کنند، حتی به قیمت نابودی خودشان. اکثراً لباسهای ورزشی و اسپرت و نخی میپوشند و در این لباس ها احساس راحتی و آزادی می کنند و خیلی فرمال رسمی پوش نیستند.
معمولاً توانایی عینیت بخشیدن به اهداف ذهنی خود را دارند و با سماجت پیگیر آنها هستند. طبیعت بکر و وحشی آنها را هیجان زده میکند و بعید نیست که کفش کتانی بپوشند و کوله پشتی خود را بردارند و راهی یک سفر اکتشافی به دل طبیعت شوند.
از هر راهی برای رسیدن به هدفشان استفاده می کنند چه منطقی و چه غیر منطقی، حتی ممکن است برای رسیدن به هدفی که از نظر دیگران و بعضا از نظر خودشان پوچ و مسخره است، از خیلی چیزهای باارزش بگذرند. برای این افراد هدف وسیله را توجیه میکند. این تیپ شخصیتی، ناجی دیگران بوده و از این جایگاه، دلسوز، حامی و مهربان شناخته میشوند، ولی همچنان محکم و انعطاف ناپذیر و خشن هستند.
سفر بیست و یک روزهی درون
روزهفتم: پرسفون
پرسفون مظهر دوشیزگی، بهار، پذیرش و دگرگونی و نماد اضطراب جدایی از مادر، و یا بطور کلی اضطراب جدایی از زندگی قبلی به یک زندگی جدید است. پرسفون دو جنبه متفاوت دارد. دختر خامی که در مرحله اول زندگی است، تمایلی به فاعل بودن ندارد، احساس مسؤولیت نمیکند و کارهای خود را جدی نمیگیرد. پرسفون ممکن است از نظر ذهنی و روانی افرادی با استعداد باشند، اما از بیماریهای روانی مانند افسردگی یا اضطراب و یا گرسنگی روانی رنج ببرند.
این افراد زیبا، ناز، دوست داشتنی، آرام و ملایم هستند. بسیار آرام و انعطاف پذیر هستند و در هر جمعی که قرار میگیرند از خودشان نظری ندارند و همانطوری میشوند که بقیه دوست دارند. بسیار اهل از این شاخه به آن شاخه پریدن هستند و خودشان هم نمیدانند که دوست دارند چه کاری را انجام دهند و نه در نهایت هیچ کاری را به اتمام نمیرسانند.
فقط در یک مورد میتوان گفت که کاری را به سرانجام میرسانند که فشار مادرشان و یا همسرشان پشتشان باشد و یا به خاطر پول هنگفتی که دادهاند مجبور شوند آن را به اتمام برسانند و گرنه خودشان دلشان نمیخواهد و با میل و رغبت آن را انجام نمیدهند.
کسانی که این تیپ شخصیتی را دارند معمولا از پذیرش مسؤولیت فراری هستند و حاضر نیستند مسؤولیت هیچ چیز و هیچ کاری را قبول کنند. این موضوع حتی در مورد مسائل شخصیشان هم صادق است یعنی حتی مسؤولیت انتخاب لباس، انتخاب غذا در رستوران، انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب همسر و … در راستای اینکه مسؤولیت پذیر نیستند، حتی نمیخواهند که مسؤولیت انتخابشان را قبول کنند.
آدمهای نرم و انعطاف پذیری هستند، پس اصلا انتخابی هم نمیکنند، در نتیجه دیگران به جای آنها تصمیم میگیرند و انتخاب میکنند، مثل خمیر بازی که در دست به شکلهای مختلف درمی آید. بسیار تایید طلب هستند، در حدی که صرفا جهت تایید گرفتن از دیگران و مورد توجه بودن از نظر دیگران حاضرند به هر شکلی خودشان را در بیاورند و به هر صورتی تغییر شکل و تغییر جهت بدهند که به این صورت نیازشان به توجه گرفتن را برطرف کنند. در واقع خودشان را طوری تغییر می دهند که مورد تایید همگان باشد.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز هشتم: دیمیتر
دیمیتر Demeter، الهه مادر است. علاقه به مادر شدن و بچه بزرگ کردن دارد. زنی مهربان و فداکار است که فکر میکند باید دیگران را راضی نگه دارد و برای خوشی دیگران بسیار تلاش میکند. نگران بچههای خود است و ترس از دست دادن آنها را دارد. نماد او؛ میوههای زمینی و مشعل است و ضعف او؛ فداکاری افراطی، ضعف در بیان نیازهای خود و ضعف در نه گفتن است.
دیمیتر نماد مادری است؛ او مادر زمین است، اما نه همه زمین، بلکه ایزد بانوی بخش حاصلخیز زمین است که غذا تولید میکند. بخشی از یک زن که چه به عنوان مادر و چه به عنوان همسر و حتی در محیط کار از دیگران مراقبت کرده و به آنان رسیدگی میکند. دیمیتر الهه زمین و باروری و نماد میل به زایش و پرورش است. او انرژیبخش زندگی همه موجودات زمین است. الهه دیمیتر بخشندهترین خدا بانو در میان اساطیر یونان باستان است که در مقام خدابانوی غلات، باعث برکت و فراوانی در طبیعت میشود.
کهن الگوی دیمیتر سه نقش اصلی دارد؛
مادر است (مادر پرسفون)
روزی دهنده و بخشاینده است (خدابانوی غلات)
حافظ قداست و روحانیت است
او بیشتر از دیگر خدابانویان مهربان و پرورش دهنده است. همه این صفات باعث میشود کهن الگوی دیمیتر برانگیزاننده تمایل شدید به مادر شدن باشد و مهرورزی، فداکاری و بخشندگی به دنبال دارد.کهن الگوی دیمیتر فطرتی قدرشناس و مهربان دارد. در عین حال محکم و قابل اتکاست و خصلت حمایتگرانه افراطی او باعث فرسوده شدنش میشود. این آرکتایپ از دسته آرکتایپهای آسیبپذیر است که عشق مادری را حمل میکند. متعالیترین تصویر در ذهن کهن الگوی دیمیتر تصویر شیر دادن مادر به فرزند است.اگر کهن الگوی دیمیتر در یک زن قوی باشد، آن زن شخصیت به شدت مادرانهای خواهد داشت و اگر نتواند به کارهای مادرانه خود در زندگی تحقق بخشد، دچار حس پوچی و افسردگی میشود.
سفربیست و یک روزهی درون
روزنهم: هِرا
افرادی که این کهن الگو در آنها حضور داشته و فعال میباشد، تمایل زیادی به ازدواج و همسرداری و زندگی مشترک دارند به طوری که همه هدف زندگیشان و تعالی خودشان را در کامل شدن به واسطه ازدواج میدانند. وفاداری، سیاستمداری، ماندگاری و همینطور حسادت از صفات اصلی این تیپ شخصیتی میباشد.
ازدواج برای این زن امری مقدس است زنی که الگوی هرا در شخصیتش غالب است، بدون شوهر یا مردی که متعلق به او باشد، احساس نقص دارد و زمانی که مرد زندگیش را داشته باشد، شاد و شکوفا میشود. در روابط عاطفیش، زنی وفادار و همسری تمام عیار را در میابید. هیچ مردی جرات نزدیک شدن به هرای شوهر دار را ندارد.
این زن با ازدواج است که احساس محترم بودن میکند.با تقویت هرا در یک زن است که او از روابط گذرا و زنگ تفریحی دست میکشد و به او توانایی متعهد بودن را میدهد.هنگام مراسم ازدواج، عروسی شادمان و بشاش است که با رضایت خاطر به سوی داماد منتظر گام برمیدارد. زمانی هم که از خیانت شوهر مطلع میشود و خشم خود را متوجه زن رقیب میکند.
زن هرایی از اینکه شوهرش مرکز زندگیش باشد، راضی و خشنود است. پس از چندی بر همه اطرافیانش واضح و مبرهن میشود که شوهرش بر هر کس دیگر تقدم دارد. فرزندان زن هرایی نیز این مساله را تشخیص میدهند: بهترینها همیشه برای شوهر نگاه داشته میشود.
سفربیست و یک روزه ی درون
روز دهم:هستیا
کهن الگوی هستیا (Hestia) به بخشی از شخصیت یک زن اشاره دارد که اهل خرد و معنویت است و نیازی به تایید دیگران ندارد. او توجه و تمرکزش به درون خودش است. او با خویش در یگانگی قرار دارد و بیش از دیگر الههها نامرئی است. با این حال حضورش در مکانهای مختلف و مخصوصا مکانهای مقدس قابل درک و قابل احترام بود و به باور یونانیان هیچ خانه و معبدی بدون حضور او تقدس پیدا نمیکرد.
در واقع حضور هستیا رنگ معنویت به زندگی میدهد و ادامه حیات را ممکن میسازد.این روحانیت و معنویت حضور هستیا میتواند خود را در زندگی یک زن نشان دهد و همین جاست که آرکتایپ هستیا کهن الگوی شخصیتی زنان میشود. کهن الگوی هستیا آرامش را در خلوت خویش مییابد. حضور این کهن الگو باعث میشود فرد بتواند ارزشهای درونی خود را به خوبی تشخیص داده و با آنها ارتباط برقرار کند.
آرکتایپ هستیا موجب میشود فرد به مقام، مال، نتایج کارها و حتی انسانها وابسته نشود، چرا که بدون آنها نیز از درون احساس کامل بودن میکند.هستیا نشان دهنده مرکزیت درون است که زن را قادر میسازد علیرغم آشفتگیها و هیجانات جهان بیرون، استوار و آرام باشد و با کل هستی احساس یگانگی کند. هستیا میتواند الهام بخش سرودن شعر باشد.
سفر بیست و یک روزهی درون
روزیازدهم: آفرودیت
در افرادی که این کهن الگو حضور فعال دارد، شور و شوق زندگی موج میزند. این افراد را همیشه با شور و نشاط درونی و در تعامل با زندگی میبینید و آنها از ارتباط با دیگران لذت میبرند. همواره عاشق زندگی و همه ابعاد و ظواهر و قسمتهای مختلف آن هستند و هیچ گاه نسبت به زندگی دلسرد نشده و همیشه تمایل به ادامه آن، بازآفرینی و خلاقیتی در این زمینه دارند.
حتی برای انجام کارهای به ظاهر تکراری، از خود خلاقیت داشته و هر بار طوری رفتار میکنند که انگار بار اولی است که میخواهند آن را انجام دهند. در انتخاب پوشش و حتی انتخاب رنگ برای وسایل خانه رنگهای خالص و شاد و زنده را انتخاب میکنند و اگر هر چیزی با این رنگهای خالص و پرنور و پر رنگ باشد، آن را انتخاب میکنند.
در مهمانیها همیشه مرکز توجه هستند و همواره خودشان و دیگران از همنشینی با یکدیگر لذت میبرند. زنان آفرودیت معمولا زنانی ساده رو و یا کم آرایش، اما جذاب و دوست داشتنی هستند که این سادگی ذرهای از جذابیت آنها کم نمیکند و حتی در بعضی موارد انسانها شیفته همین سادگی در کنار جذابیتشان میشوند.
آنها با خودشان و بدنشان کامل هستند و خودشان را همانطور که هستند میپذیرند و به خود عشق میدهند. هیچ وقت از خود ایراد نمیگیرند و همیشه خودشان را تحسین میکنند. به همین دلیل هم هست که دیگران هم آنان را همیشه کامل میبینند. حتی زمانهایی که در خانه هستند، برای خود و برای لذت بردن خود، همواره مرتب و منظم و آراسته و سرحال و تازه هستند.
به طوری که اگر فردی به صورت اتفاقی به خانه آنها وارد شود فکر میکند منتظر میهمان مهمی بوده و یا در حال رفتن به میهمانی هستند. روح آنها همواره جوان، شاد، شاداب و سرخوش است و همانند کودکی آزاد و رها. تصورشان از خود این است که در هر سنی و در حال و احوالی و در هر کجا و تحت هر شرایطی قرار بگیرند، روح آنها همواره همین حالت شادابی و جوانی و سرخوشی خود را حفظ میکند.
آفرودیت خدابانوی خلاقیت نیز هست. تمام زیبایی ظاهری زن که به نوعی به پوشش، آرایش و یا محیط پیرامونش مربوط میشود به خلاقیت آفرودیت ربط دارد. همینطور شعر، نقاشی و هنر.آفرودیت خوش زبان است، روابط متعدد و سطحی زیادی دارد.
کهن الگوهای مردان
سفربیست و یک روزهی درون
روزدوازدهم: زئوس
فرمانروایی آسمانها به قدرت کنترل و منطق نیاز دارد. مردانی که فرمانروای زندگی اند، اختیار همه چیز را به دست دارند و در این امر موفق هستند، صاحب شخصیتی زئوس گونه اند.کهن الگوی زئوس، فرد را مستعد زندگی کردن میکند. او منطقی و با اعتماد به نفس است و به وسیله کلمات ابراز وجود می کند. با اموری انتزاعی مثل پول، سرمایه، قانون یا قدرت و نه با دست یا بدن سر و کار دارد و از قلب و احساسش جداست.
اصولاً افرادی پولدار هستند و پول و قدرت را بخشی از مطلوبیت خود می دانند. هنگامی که دوست داریم موقعیتی بالاتر از دیگران داشته باشیم و بر دیگران فرمانروایی کنیم، مثل زئوس عمل میکنیم. مردهای قدرتمند با نفوذ سیاسی و اقتصادی همگی در حوزه قدرت و تصمیم های قدرت طلبانه، ویژگیهای زئوسی از خود نشان میدهند. درایت، لایق و جدی هستند.
در هر حوزهای خود را صاحب قدرت میدانند. زیرا فکر و ذهن و عقل آنها خوب کار میکند و دستخوش عواطف و احساسات و غرایزشان نمیشوند و ضربهای هم نمیخورند. مظهر اراده و قدرت، کنترل کننده، تیزبین و مسلط به همه جهات میباشند. ویژگیهای شخصیتی چنین آرک تایپی را میتوان در رهبران قدرتمند، شاهان، حاکمان و رؤسا دید.
از آنجایی که آنها فقط تحت تاثیر حوزه سر و منطق زندگی میکنند، ارتباط احساسی با کسی ندارند و از افراد در سر جای خودشان بهترین استفاده را میکنند. آنها اراده خود را بر سایرین تحمیل کرده و معتقدند همه باید از فرمان آنها پیروی کنند. با افراد مثل ابزار برخورد می کنند.
بیشتر وقت خود را برای کار، حاکمیت، ریاست و رهبری میگذارند. از مسائل عاطفی فاصله میگیرند و به روابط عاطفی و احساسی اهمیتی نمیدهند، چون با این حوزه کاملا بیگانهاند. از نظر آنها افرادی که تحت تأثیر غرایز و عواطف و احساسات خود هستند، بسیار آسیب پذیر و ضعیف هستند و هیچگاه در هیچ موردی نمیتوان روی آنها، برای موفقیت در کاری حساب کرد.انرژی زئوس در مردانی مشاهده میشود که توانایی درک و فهم احساسات را ندارند، برای قدرت و ثروت ریسک میکنند و غالباً کارهایشان غیر ممکن به نظر میآید، ولی برای آنها اینطور نیست و دقیقا میدانند که چه میکنند.
سفربیست و یک روزهی درون
روزسیزدهم: پوزیدون
پوزیدون فرمانروای دریاها و اسبهاست. آب همیشه در آدمی نماد اسرار و خطرات ذهنی ناآگاه و سیال است. اسب نمادی است از ماهیت خام و تربیت نشده ی ما. زمین لرزه، طوفان و موجهای مخرب در دست اوست. نماد دیگر وی چنگک سه شاخه است. این نمادی است مردانه که نشان دهنده ی قدرت مردانگی و باروری در اوست. در زندگی متعهدانه نشان دهنده ی نقش شوهر و پدر برای خانواده و همسر است.
هرکسی که گاهی حس میکند احساسات و هیجانات شدید در درونش میجوشد و بدن او را به لرزه میاندازد، در حال تجربه ی حالتی پوزیدونی در وجود خود است.مزاج هیجانی پوزیدون از مشهورترین ویژگیهای اوست. او بداخلاق، خشمگین، اهل خراب کردن و خطرناک است. در عین حال او توانایی دارد دریاهای طوفانی را آرام کند. برای کینه و دشمنی پوزیدون نمیتوان همتایی پیدا کرد. اگرچه پوزیدون به خاطر عصبانیتش شهرت دارد، دارای سیمایی بخشنده و آرام نیز هست. پوزیدون کهن الگویی است که میتواند عمق و زیبایی داشته باشد.
مردان پوزیدونی دوست دارند مهم باشند، در حالی که شخصیت پوزیدون از نظر تفکر و مدیریت استراتژیک ضعف دارد و به ویژگیهایی که لازم است تا در دنیای پدر سالارانه موفق باشد، دسترسی ندارد. به همین دلیل ممکن است تلاش او در دنیای کسب و کار به موفقیت نیانجامد.
پوزیدون دشمنی سازش ناپذیر است و شخصیتی کینه توز دارد که حتی پس از گذشت زمان طولانی، انتقام و دشمنی را فراموش نمیکند.این تیپ شخصیتی و این مجموعه رفتاری همیشه تحت تاثیر احساسات، عواطف و غرایز است، این احساسات هم شامل احساسات مهربانانه و عاشقانه میشود و هم شامل خشم و عصبانیت. وقتی عاشق میشود، همه فکر میکنند دیگر عاشق تر از او وجود ندارد و وقتی هم که عصبانی میشود و متنفر، هیچکس در دنیا خشمگین تر از او نیست.
سفربیست و یک روزهی درون
روزچهاردهم: هادِس
هادس خدای مردگان و دنیای زیرین است که هر دو نمادی از ناخودآگاه درون آدمی است. بنابراین بارزترین توصیف در مورد هادس عمق و سردی شخصیت اوست. شاید دردهای درون هادس از عمیق بودنش ناشی میشود. در واقع درک عمیقی از زندگی دارد. بیشتر فلاسفه و عرفا هادس بالایی دارند. نماد هادس غم، غصه، سوگ و تنهایی است. او انزوا طلب و گاهی از دنیا بریده است. فضای هادس بسیار سنگین و پایین است. فضا، تاریک و تیره و خشک و مشخصاً سیاه است.
هادس کهن الگویی است که ممکن است وراثتی نبوده و گاهی پس از یک ضربه روحی به سراغ آدمی بیاید. این افراد بسیار درون گرا و تودار هستند، درک خیلی بالایی دارند، همیشه در سکوت هستند، و از این جهت که هر مساله ای را عمیق میبینند، نگاه عاقل اندر سفیه دارند. زیرا هر بار از دیدن این همه نادانی تعجب میکنند.
مردان هادسی تنهایی را ترجیح میدهند، زیرا برای آنها ارتباط معنایی ندارد و دلیل ارتباطات بیرونی برایشان نامفهوم و غیر قابل تعریف است. از نظر ایشان ارتباطات بیرونی بر اساس نیاز و رفع نیازهای سطح پایین شکل میگیرد که اصالت انسان را معنایی نمیبخشد.
مرد هادسی از تماس بدنی دوری میکند، زیرا هرتماس، بند بند وجودش را پاره میکند و او را به دنیای فیزیک متصل مینماید و آزارش میدهد. تصور داشتن فیزیک برایش غیر قابل پذیرش است. به دلیل انتخاب سکوت و عدم همراهی در مکالمه ها، اطرافیان و حتی خانواده شان شناختی از ایشان ندارند و برخی اوقات بارفتارهای بی جا و بی ربط شان نسبت به آنها و حوزه اطرافشان، ایشان را دچار شگفتی و تعجب می کنند.
هادس، آرک تایپ انزوا و گوشه نشینی است که به آنچه در دنیا میگذرد اهمیت نمیدهد. او مانند سایه زندگی میکند و نامرئی است. بخش گمشده افرادی است که به فرصتهای درون گرا بودن و امکانات این آرک تایپ ارزشی نمیدهند. هر فردی در بحرانهای عمیق زندگیاش به اندازه یک نیم نگاهی با این حوزه آشنا میشود. مانند زمان فقدان عزیزانش، زمان ابتلا به مریضیهای صعب الاعلاج یا از دست دادن اعضا، گذر عمر و نزدیک شدن به زمان مرگ. هادس در واقع آن بخشی از هر فرد است که در از دست دادنها، در افسردگیها، در نابودی آمال و آرزوها و ناکامی ها بروز مییابد.
سفر بیست و یک روزهی درون
روزپانزدهم: آپولو
مردی که کهن الگوی آپولو در او بیدار شده، به راحتی در این جهان زندگی میکند. او ویژگیهایی دارد که به سادگی تایید و توجه دیگران را جلب میکند و باعث موفقیتش میشود. با وجود این در زندگی درونی و روابط، ممکن است مشکلات و نقصهایی داشته باشد. زیبایی از هر نوع، چه در هنر و موسیقی و شعر، چه جوانی و سلامتی و اعتدال، همه در آپولو جمع است.
او در قلمرو آسمانی هوش، اراده و ذهن احساس راحتی میکند.افرادی متعهد، مقرراتی و مبادی آداب و همیشه مرتب و منظم هستند و با تطبیق و تطابق خود با جامعه، همواره امنیت و سلامت روانی و رفتاری خود را حفظ میکنند. در حوزه سر به سر میبرند و با مسائلی راحت هستند که به طور منطقی قابل فهم و سنجش باشند.
به قوانین و مقررات اجتماعی احترام میگذارند و تحت هیچ شرایطی، حتی جایی که پلیس نیست، از آنها تخطی نمیکنند، بعنوان مثال ساعت ٣ صبح هم پشت چراغ قرمز میایستند.این افراد در همه کارهایشان و در همه زمینههای زندگی میل زیاد به نظم و برنامه و مقررات دارند و در همه موارد به قانون احترام می گذارند. همیشه لباسهای رسمی میپوشند.
اصولاً این افراد را با کت، شلوار و کراوات و بسیار تمیز و اتوکشیده میبینیم. سختکوشی و اراده جزء لاینفک این افراد میباشد.از آنجا که این افراد در حوزه سر به سر میبرند، سایرین آنها را فردی خشک و سرد و بی عاطفه میدانند. این افراد هم به کلیات توجه میکنند و هم به جزئیات. از درگیر شدن با مسائل مبهم و پر رمز و راز دوری میکنند. مستقیماً با مشکلات درگیر نمیشوند و ترجیح میدهند جوانب امر را مشاهده کرده و از دور دست به عمل بزنند. آپولو دوست دار دور اندیشی است و از خطر جویی پرهیز میکند. او دستخوش طوفانهای عاطفی نمیشود و ترجیح میدهد مشاهده گر باشد و دور نگر.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز شانزدهم: هِرمِس
معمولا انسانهایی با ذهنی سریع و پویا هستند که در زمینه ها و محیطهای مختلف و شاید متضاد، رفت و آمد دارند. مرد هرمسی فرمانروای رویدادهای غیر منتظره، خوش شانسی، حتی تصادف و همزمانی است. این هرمس است که حرکت، جریان و شروعی دوباره را به ارمغان میآورد. استاد ابتکار و خلاقیت است، زیبایی و شکوه را دوست دارد و عاشق شب، رویا و خوابیدن است. در حرکاتش سریع است، ذهنی چابک دارد، روان و ساده سخن میگوید، مرزها برایش اهمیتی ندارند و به سادگی میتواند از مرزها عبور کرده و از سطحی به سطح دیگر برود.
مرد هرمسی ذهنی سریع دارد. او به سرعت ایدههای مهم در موقعیتهای مختلف را درک میکند و بدون از دست دادن زمان براساس این درک شهودی عمل میکند. همیشه در حرکت است. ثابت نگهداشتن او به همان اندازه سخت است که بخواهی جیوه را در دستهایت نگه داری.همیشه ناجی کودک درون خود هستند.
هیچگاه کودک درونشان آزرده و سرخورده نمیشود و در سختترین و تحت فشارترین شرایط زندگیشان به راحتی میتوانند به هر چیزی لبخند بزنند و یا جنبه لذتبخش و خنده دار آن مطلب را در نظر گرفته و کودک درونشان را شفا دهند.با ورود آنها به هر جمعی، گویی که آن جمع همان لحظه و به محض ورود ایشان تشکیل شده و با تازه نمودن جو و محیط و فضا به آن جمع موجودیت مجدد و تازه ای میبخشند.
بسیار خوش سفر هستند و در لحظه تصمیم میگیرند که کجا بروند و یا کی و یا چگونه بروند، آداب و رسوم و شرایط سفر را بسیار خوب بلد هستند و هر جا که میروند گویی که بارها آنجا را دیدهاند و میشناسند.
سفربیست و یک روزهی درون
روزهفدهم: آرِس
مرد آرسی اعتماد به نفس دارد، گستاخ، فعال و احساساتی است. او معمولا پیش از واکنش نشان دادن، فکر نمیکند. این لحظهای بودن برای او مشکل ساز میشود. او در موقعیتهای مختلف توانایی واکنش سریع را دارد. مردان با این تیپ شخصیتی، اگه چیزی باعث عصبانیتشان شود، فریاد می زنند و فحاشی میکنند. در درگیریها سریع کتک کاری میکنند (جنگ آرس تن به تن است) و قادر نیستند که از مهارتهای کلامی برای تغییر جهت دعوا استفاده کنند.
به طور کلی خیلی زود از کوره در میروند و همیشه برای دعوا آمادهاند. در درگیریها جایگاه طرف مقابل برای آنها خیلی اهمیت ندارد، به همین دلیل بعضی اوقات دچار مشکل میشوند. این افراد دارای بدنی قوی و نیرومند هستند. گاهی اوقات بدون آن که خودشان بفهمند، عضلاتشان منقبض و انگشتانشان مشت میشود. به هیکل و اندامشان خیلی اهمیت میدهند و همیشه تناسب اندام خودشان را حفظ میکنند.
بسیار پر انرژی هستند و هیچ گاه احساس خستگی نمیکنند. در هر سنی که باشند، همچون پسر بچه کوچک پر انرژیای هستند که توانایی این را دارد که حتی از دیوار راست هم بالا برود. به ورزش کردن بسیار اهمیت میدهند و همیشه و در هر موقعیتی که باشند حتما ورزش میکنند و از آن لذت میبرند و هیچوقت از آن احساس خستگی نمیکنند.
از انجام ورزشهای خطرناک و نا ایمن که باعث ترشح مقدار زیادی آدرنالین در بدن میشود، احساس هیجان بیشتری میکنند.این افراد با تمام وجود غذا میخورند و از غذا خوردن بسیار لذت میبرند. بسیار ولخرجند و ولخرجی های عجیب و غریب و نسنجیده زیاد می کنند و هر چه پول درمیآورند، خرج می کنند.
رفیق باز، اهل مرام و معرفت و بسیار لوطی منش هستند.مردان آرسی خود را ابراز میکنند، فعال و به شدت عاطفی هستند و قبل از عمل فکر نمیکنند. در لحظه و اکنون عکس العمل نشان میدهند.کاملاً احساساتی هستند و احساساتشان را بی محابا به همه نشان میدهند.
سفربیست و یک روزهی درون
روز هجدهم: هفایستوس
وجود این کهن الگو در انسان بیانگر نیاز عمیق او برای خلق چیزهای زیبا و قابل استفاده است. مردان هفائستوسی افرادی هستند که تمدن از کار و عرق جبین آنها رشد کرده است.او در کارگاهش بیرقیب است، اما مانند انسان مدرن که هویت خود را با کار اشتباه میگیرد، در بیرون از کارگاه، کارآیی زیادی ندارد. از کار سخت و زیاد، گرفتاری در اندوه، سوختن در کینه ها، کار خلاق، نبوغ در نوآوری، آمادگی برای رویاویی با ظلم و رهبران ظالم، بیزاری از جنگ، علاقه به صلح و آرامش و طرفداری از اصول انسانی.
نماد خواست عمیق انسان است برای ساختن و خلق چیزهای تازهای که کارآیی دارند و زیبا هستند. مردانی که این ویژگیها را دارند برای رسیدن به موفقیت در این دنیا با مشکل مواجه هستند.مردان هفائستوسی به شدت درون گرا و عاطفی هستند. برای آنها سخت است که احساساتشان را مستقیماً بیان کنند. دیگران نمیتوانند درک کنند درون آنها چه میگذرد. خیلی از چیزهایی را که دیگران نمیفهمند را به خوبی و به راحتی میفهمد و دیگران فکر میکنند که او همیشه سرش به کار خودش جمع است و همه چیز را نمیبیند و متوجه نمیشود ولی او همه اتفاقات و آنچه که در پیرامونش می گذرد را با جزئیات فهمیده و در جریان همه آنها است.
همواره با خودشان احساس بیارزشی قوی دارند، و همواره خودشان را بسیار غیر قابل قبول و دوست نداشتنی و طرد شده و معیوب میپندارند. معمولا در درونشان احساس رنجش و درد درونی دارند و از صحبت کردن در مورد آنها عاجزند و غالبا این احساسات را با خود حمل می کنند و از حرف زدن در مورد ناراحتیهایشان خودداری میکنند. حتی در هنگام خشم به جای داد و بیداد کردن، در خود فرو می روند و به فردی عبوس تبدیل میشوند. مجسمه سازی، نقاشی، نجاری از کارهای مورد علاقه آنان هستند. آنها تمام احساسشان را در خلق اثر هنریشان دخیل می کنند، این افراد هنرمندانی هستند که کارهایشان پیام دارد و هر کاری که خلق می کنند، خودشان را در آن کار میبینند و به واسطه این مصنوعاتشان خود را از نظر روانی و احساسی تخلیه میکنن.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز نوزدهم: دیونوسوس
دیونوسوس کهن الگویی است که در آن تمایلات مردانه و زنانه هر دو وجود دارد. مردان دیونوسوسی خصوصیاتی دارند که در دیگر مردان وجود ندارد و طرد شده است. مطابق استانداردهای “پسر پیر” مرد دیونوسوسی یا بیش از اندازه زنانه رفتار میکند و به دنبال سیر و سلوک عرفانی است یا بیش از اندازه جذاب و فریبنده است.
این کهن الگو امکان زندگی در زمان حال را میدهد و دارای تضادهای دوگانه است.این افراد روح بسیار حساسی دارند و کودک الهی دارند. احساس میکنند فرزند خدا هستند و خدا مثل پدرشان، از ایشان مراقبت میکند و گوش به فرمان آنهاست تا خواسته هایشان را برآورده کند، از درون احساس می کنند از بقیه برتر و بالاتر هستند و برای اثبات برتری شان کاری نمی کنند و از درون این احساس عمیق را دارند. خود را بسیار بزرگ و عظیم الشأن میدانند و از اینکه در میان انسانها (البته از نظر ایشان باید گفت به ظاهر انسانها) گیر افتاده اند بسیار احساس غریب و رنج و زحمت دارند و فکر می کن انسانها موجودات نادانی هستند که باید هر چه زودتر بفهمند که ایشان که هستند و کمر به خدمت ایشان ببندند. از ذهن و کارهای مربوط به ذهن فراری هستند، حوصله فکرکردن ندارند مثلا درس خواندن و یا هر چیزی که نیاز به ذهن باشد، برایشان غیر قابل انجام است.
بدون چارچوب هستند، و هیچ حد و حدود و قانون و مقرراتی برای خودشان قائل نیستند و دوست دارند که آزاد و یله و رها باشند. تعهد برای این افراد بسیار دشوار است و حکم قفس را دارد. لباس پوشیدن، مدل مو و آرایش صورت این افراد خاص خاص خودشان است و خیلی جامعه پسند نیست، یک عالمه چیز از خودشان آویزان میکنند، مثل گردنبند و دستبند و چیزهای غیرعادی.
تمایل به داشتن موی بلند، ریش بلند و مویی که روی گوش را بپوشاند دارند. به معنویات و عرفان بسیار علاقهمندند. به جادو و ماوراء الطبیعه نیز بسیار علاقه دارند و گاهی به دنبال این مسائل می روند. خودکشی هم جزء خصوصیات این افراد است.
دوستانشان بسیار ایشان را دوست داشته و ارتباط خوبی با ایشان دارند، با کمال دقت و توجه با ایشان رفتار میکنند و همیشه و در همه حال هواخواه ایشان هستند.با طبیعت و زنها نزدیک هستند. تنها مردانی هستند که میتوانند از زن تعریف کنند، چون زیباییها را خیلی خوب درک میکنند. به کارهای زنانه علاقه دارند. طبیعت آنها به طبیعت زنان نزدیک است و از آنیمای بالایی برخوردارند.
به گردش در طبیعت بسیار علاقه دارند و اغلب در طبیعت در گشت و گذارند. آنها جذب طبیعت میشوند و دوست دارند که همه دیدنیهای تمام دنیا را ببینند.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز بیستم: آیا می توان به کهن الگویی که در درون وجود دارد آگاه شد؟
حالم خوش نیست، سرم درد میکند، تنم درد میکند.هر کسی که حالت را میبیند.تو را راهنمایی میکند. چرا خودت مسکن میخوری؟ خودت را به دکتر نشان بده. سالهاست که در بیماری با این دیالوگ آشناهستی. تازه از این مرحله که بگذری و به دکتربروی، پزشک بعداز دیدن و معاینه کردنت کلی برایت آزمایش مینویسد تا متوجه شود. چه علامتهای پرخطری در آزمایش است که طبق آن برایت دارو بنویسد و پرهیزغذایی بدهد.
این از جسممان که تکلیفش معلوم شد. گاهی سر دردی داری و تنت هم درد میکند و به دکتر هم میروی و آزمایشم میدهی ولی خبری از درمان نمیشود، آن جاست که جایی دیگر دچار مشکل شده است. از آن درد به راحتی میگذریم و با آن همراه میشویم. هروقت که نوبت درد روح میشود، زمزمهها شروع میشوند. این دکترها دیوانهاند، اگر روان شناس بوده اند، خودشان دچار مشکل نمیشدند.
اگر خودشان کارشان درست بود از همسرشان جدا نمیشدند. و این میشودکه درد روحت را در گوشهای از جسمت پنهان میکنی. آن وقت این درد روی درد میرود که دیگر جسمت توان کشیدن آن را ندارد و خانه نشین میشوی. من در این بدنامیها دل به دریا زدم. میگفتند: فلانی عصبی است. تمام اشکالات از اوست.
روان شناسان آمدهاند با این قوانین بین همه خانوادهها جدایی بگذارند. و هزاران حرف دیگر که همیشه در مسیرزندگی همه وجود دارد. دراین میان به روانشناسی اعتماد کردم وخواستم درونم رابرایم جستجو کند.
اینجا بود که با کهن الگوهای زنان و مردان آشناشدم. در اینجا بهترین فرصت دیدم.که این تجربه رادرقالب سفر بیست و یک روزهی کوتاه برایتان شرح دهم. توضیح مختصری که برایتان از کهن الگوها گفتم بطور کامل آن درکتاب «نمادهایاسطوره ای وروانشناسی زنان» نوشته شینودا بولن و همینطور گزیدههایی از مقالههای اینترنت بودهاست که آن را گرد آوری کردم و برایتان نوشتم.
اگر کنجکاو شدید بدانید اسطورهتان چیست؟ به این کتابها مراجعه کنید. و همینطورتستهای مخصوص اسطوره را بزنید که آن هم در اینترنت وجود دارد. با دانستن اسطورهها تازه ابتدای کار خودشناسی است. و این کار میسر نمیشود الا به مشورت با یک روانشناس حاذق.
سفر بیست و یک روزهی درون
روز بیست ویکم: با این صاحب خانههای درون چگونه زندگی بگذرانیم.
وقتی بدانی که با این همه کهنالگو زندگی میکنی حس خوبی دارد. آرام با آنها دوست میشوی و به موقع حرفهایشان را گوش میکنی. سخت است ولی این کار تمرین و مداومت میخواهد. بارها و بارها شد که حرفهایشان را گوش دادم و زندگی شیرین شد و زمانهایی هم بدون شنیدن حرفهایشان بر من سخت گذشت. این خصلت آدمیست، که فراموش میکند و دوباره دچار مشکل میشود. مهم برگشتن و دوباره آغازیدن است. زندگی همیشه جریان دارد.