۶۶ روز با ساندویج‌های صبحگاهی

روز

اولین ساندویج و برکت را با کسی شروع می‌کنم که خود این لقمه را سخاوتمندانه به من بخشید. شاهین کلانتری در کتاب شاهراه تاثیر گذاری می‌گوید.

یاد بگیریم. محتوا تولید کنیم. با این کار وادار می‌شویم. دقیق‌تر و عمیق‌تر یاد بگیریم.

روز دوم

به خود خویشتن باز گرد و در خویشتن بنگر. و اگرببینی که زیبا نیستی. همان کن که پیکر تراشان با پیکر می‌کنند. هرچه را زیادی است . بتراش و دور بینداز. اینجا را صاف کن. آنجا را جلابده. کج را راست کن. و سایه را روشن ساز و از کار خسته مشو.(افلاطون)

روزسوم

اگر می‌خواهی در دنیا موفق شوی. باید هم چنان که پیش می‌روی امکانات خود را بسازی. مردی که در انتظار هفتمین موجی است که او را به ساحل خشک رساند خواهد دید که موج هفتم خیلی دیر می‌آید. هیچ کاری ابلهانه تراز این نیست که کنار جاده منتظر بنشینی تا وقتی که شخصی بیاید و از تو دعوت کند همراه او به سوی قدرت و ثروت برانی.(جان.ب.گو)

روزچهارم

هرکاری را که بر می‌گزینید باجان و دل انجام دهید. هیچ گاه مایوس نشوید. همواره فروتن باشید. اشتباهات خود را به گردن کسی نیندازید. مراقب کسی باشید که بدون چشمداشت به شما وعده و وعید می‌دهد. به دنبال تایید کسی نباشید بجز خودتان و مطمین باشید که بهترین تلاش خود را می‌کنید.(برناردباروخ)

روزپنجم

من کوچک‌ترین تردیدی ندارم که هر زن و مردی می‌تواند. به همه‌ی دستاوردهای من نایل آید. به شرط آن که به همان اندازه تلاش کند و همان امید و ایمان را در خود پرورش دهد. ایمانی که به حرکت در نیاید. چه ارزشی دارد.(گاندی)

روزششم

پاداش‌ها و جوایز نصیب کسی خواهد شد که با موارد بحرانی و اضطراری به خوبی برخورد کرده و آنها را مهارکند. برای غلبه بر بحران‌ها کافی است که وظایف هر روزه را به نحو احسن انجام داده و فرصت‌های کوچک را جهت ترقی از دست ندهیم. در مسابقه سرعت، جهت برنده شدن فقط کافی است که یک یا دو اینچ خط پایان را پشت سر بگذاری.

چیزهایی که در دنیای تجارت نصیب ما می‌شود، به ندرت حاصل برنامه‌ریزی بلند مدت است. این مزایا حاصل بهره‌گیری تدریجی روزانه‌مان می‌باشد. (ویلیام فدر)

روزهفتم

به یکدیگر عشق بورزید، اماعشق را دست و پاگیر یکدیگر نکنید. بگذارید عشق دریای متلاطم میان ساحل‌های روحتان باشد. پیاله یکدیگر را پر کنید اما از یک پیاله ننوشید. نان خود را به یکدیگر ببخشید،اما از یک قرص نان، نخورید. با هم برقصید و خرم باشید، اما بگذارید با هم تنها باشید.(خلیل جبران خلیل)

(روزهشتم)

زنده‌بودن یعنی رنج کشیدن، اما برای رنج خویش معنایی یافتن، یعنی تداوم هستی.

(ویکتور فرانکل، درجستجوی معنا)

روزنهم

کار، تجسم عشق است. لیکن شما را اگر توان آن نباشد. که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفه‌ای را بی‌رغبت به دوش می‌کشید، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی تلاش می‌کنندصدقه بستانید.

(جبران خلیل جبران، پیامبر)

روز دهم

زندگی گل، به توان ابدیت زندگی ضرب زمین درضربان دل ما، زندگی هندسه‌ی ساده و یکسان نفس‌هاست. زندگی شستن یک بشقاب است. (سهراب سپهری ،صدای پای آب)

روز یازدهم

نزدیک‌ترین راه‌ها برای رسیدن به مقصد راه راست است. در زندگی نیز هرکس طریق راستی و درستی بپیماید، زودتر به مقصد می‌رسد. (تولستوی)

روز دوازدهم

راستی و سقراط هر دو، دوستان من می‌باشند. لیکن آنگاه که این هر دو به ستیزهم برخیزند. پیروی کردن راستی سزاوارتر است. (افلاطون)

روز سیزدهم

انسان بی آرزو و امید، مرده‌ی متحرکی بیش نیست. (بتهون)

روز چهاردهم

برای دستیابی به کسب و کار مورد علاقه و داشتن درآمد کلان محدودیتی وجود ندارد. آنچه کمیاب است، عزم راسخ برای رسیدن به آنهاست.(وین دایر)

روز پانزدهم

ای پسر! مراقب باش که به خاموشی عادت کنی. من از سکوت هیچگاه نادم نشدم. لیکن بسیار وقت از سخن گفتن پشیمانی بردم. (لقمان)

روز شانزدهم

چون با تو سخن گویند. اول بشنو، بعد بیندیش و بعد تصمیم بگیر. (سقراط)

روز هفدهم

به آنچه می‌گو‌یید گوش فرا دهید. اگر می‌شنوید که از کلمات منفی و محدودکننده استفاده می‌کنید، آنها را دگرگون سازید.(لوییز هی)

روزهیجدهم

بهتراست کار کوچکی را سر وقت به پایان برسانیم. تا این که کار بزرگی را به طور ناقص انجام دهیم. (افلاطون)

روزنوزدهم

عروس زندگی کار نام دارد. اگر شما داماد این عروس شوید. فرزند شما سعادت نام خواهد داشت. (فرانکلین)

روزبیستم

هرچیز را می‌توان از انسان گرفت مگر یک چیز: آخرین آزادی او را در انتخاب راه و رفتار خود در

شرایط موجود. (ویکتور فرانکل، انسان در جستجوی معنا)

روز بیست ویکم

آنچه انسان در میان بلایا می‌آموزد، این است که در درون افراد بشر، ستودنی‌ها بیش از تحقیر کردنی‌هاست. (آلبرکامو،طاعون)

روز بیست و دوم

تنها سفر حقیقی، تنها چشمه‌ی جوانی، رفتن به سوی چشم اندازهای تازه نیست، بلکه داشتن چشمانی دیگر است. (مارسل پروست)

روزبیست وسوم

هر چه می‌خواهی انجام دهی یا تصور کنی، بکن جسارت، زیبا و جادویی است و قدرت در آن نهفته است. (گوته)

روز بیست وچهارم

در حرفه‌ای کوشا باش تا خبره گردی. کوشا و مقتصد باش تا پولدار شوی. اهل میانه‌روی باش تا تندرست گردی. با جمع کردن این صفات در خود کامیاب شو. (بنجامین فرانکلین)

روزبیست وپنجم

عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می‌رسد.(مادر ترزا)

روز بیست و ششم

اگر منازعه‌ای میان گذشته و حال بگشاییم در می‌یابیم که آینده را از دست داده‌ایم.

(وینسون چرچیل)

روز بیست و هفتم

ذهن جایگاهی است که می‌تواند از جهنم بهشت و ازبهشت جهنم بیافریند. (میلتون)

روز بیست وهشتم

خوشبینی شکل ظاهری ایمان است. تا ایمان و امید وجود نداشته باشد، هیچ کاری را نمی‌توان انجام داد.(هلن کلر)

روز بیست ونهم

احتمالن انسان یگانه مخلوقِ نگران بر روی زمین است. نگرانِ زندگی، بیمناک از آینده، ناخشنود از لحظه‌ی حال ناتوان در مساله‌ی مرگ، و عاجز از رسیدن به آرامش.

(تورنتون وایلدر)

روز سی‌ام

من می‌اندیشم، پس هستم. (دکارت)

روز سی و یکم

شاید من بهتر از هر کس بدانم که چرا تنها انسان می‌خندد: او تنها، چنان ژرف رنج می‌برد که از اختراع خنده ناگزیر بوده است. (نیچه،اراده ی معطوف به قدرت)

روز سی و دوم

شادی هرگز به ذاته شر نیست، بلکه خیر است. اندوه به ذاته شر است.(اسپینوزا،اخلاق)

روز سی و سوم

اگر بخواهم زندگی را در یک کلمه توصیف بکنم باید بگویم، زندگی خلاقیت است. (کلاودبرنارد)

روز سی و چهارم

قوای بالقوه محیرالعقولی در بطن انسان نهفته است، پیوسته این عبارت را تکرار کن: همه چیز بستگی به خودم دارد. (آندره ژید)

روز سی و پنجم

مردی که پیوسته چشم به درخت گلابی‌اش دوخته تا هر چه زودتر گلابی‌اش برسد. ناکامیش حتمی است. زیرا تسریع این فرایند کاری نیست که از دستش برآید. حال اگر صبوری پیشه کند سر فرصت مناسب گلابی‌ رسیده و در دامانش خواهد افتاد.

(آبراهام لینکلن)

روز سی و ششم

بهترین سخنگویان و یاران کتاب هستند و آنگاه که دوستان تنهایت نهند می‌توانی با آن سرگرم شوی. اگر او را همراز خویش قرار دهی سر تو را فاش نمی‌کند و با کتاب است که می‌توان به دانش‌ها و نیکی‌ها دست یافت. با کتاب می‌توان تا نوک قلعه معرفت دست پیدا کرد و به حقایق دست یافت. (بیهقی)

روز سی و هفتم

خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد. یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. (ویکتور هوگو)

روز سی و هشتم

برآن که خواهان نیست عرض دانش مکن. (کنفوسیوس)

روز سی و هشتم

کودکانی که شادمانه زیستن و شور و نشاطشان را تحسین می‌کنید، موجوداتی تخیلی نیستند. شما خود نیز شور و نشاطی را در خود دارید که گویی کودکی در درون شما زندگی می‌کند. (وین دایر)

روز سی و نهم

هنگامی که مصمم به عملی شدید، باید درهای تردید را به کلی مسدود سازید. پیروزی متعلق به کسانی است که بیش از دیگران استقامت دارند. (نیچه)

روز چهلم

از زندگی چه می‌دانیم که از مرگ بدانیم. (کنفوسیوس)

روز چهل و یکم

فضایل اخلاقی نه به امید مکافات و نه از ترس مجازات بلکه به خاطرصحت و جمال روح باید اکتساب شود. (افلاطون)

روز چهل و دوم

کسانی که به عادت خاصی خو گرفته‌اند معمولا از خودشان می‌گریزند. آنها برای پرکردن فضای درونشان به این عادت‌ها پناه می‌برند.(لوییز هی)

روز چهل و سوم

خردمندی، شناختن مردم است.(کنفوسیوس)

روز چهل و چهارم

رفتار با وقار چیزی جز این نیست که اجازه دهیم دیگران آزادانه خودشان باشند.( سول شانر)

روز چهل و پنجم

هرکه با بدان بنشیند، اگرطبیعت ایشان نگیرد،به طریقت ایشان متهم گردد. (سعدی)

روز چهل و ششم

ما باید طوری با مردم دنیا رفتار کنیم که دلمان می‌خواهد مردم دنیا هم نظیر همین رفتار را با ما داشته باشند. به همین خاطر گفته‌اند هر چه را که بر خود می‌پسندید بر دیگران بپسندید.(ارسطو)

روز چهل و هفتم

زبان محبت را همه می‌دانند حتا بی‌زبانان.(ماکسیم گورکی)

 روز چهل و هشتم

دنیا به آتش افروخته ماند که چون زیاده طلب کنی سوخته شوی و چون به قدر حاجت برگیری با فروغ آن راه را از چاه باز شناسی.(سقراط حکیم)

روز چهل و نه

زندگی ملال آور نیست، اما شماری از مردم کسالت را بر می‌گزینند. ملالت تنها انتخابی است.(وین دایر)

روز پنجاه‌ام

افکار کوچک و محدود برای ناکامی‌های خود مرثیه می‌خوانند ولی افکار بزرگ از شکست و ناکامی، موفقیت و کامیابی خلق می‌کنند.(واشنگتن ایروینگ)

روز پنجاه و یکم

رنج بردن و زبان به شکوه نگشودن یگانه درسی است که ما باید از این زندگی بگیریم.(ونسان ون گوگ)

روز پنجاه و دوم

کسی که چرایی در زندگی دارد، با هر چگونه‌ای خواهد ساخت.(ویکتور فرانکل، در جستجوی معنا)

روز پنجاه و سوم

زندگی ریاضیات است؛ خوبی‌ها را جمع کنید؛ دعواها را کم کنید؛ شادی‌ها را ضرب کنید؛

دردها را تقسیم کنید؛ از نفرت جذر بگیرید؛ عشق را به توان برسانید. (ویکتور هوگو)

روز پنجاه و چهارم

هیچ چیز در عالم هستی گرانبهاتر از امروز نیست.(گوته)

 روز پنجاه و پنجم

هر چیزی را زکاتی است و زکات عقل اندوه طویل است.(فضیل عیاض)

روز پنجاه و ششم

تنها دو راه برای زندگی کردن پیش رو دارید: یکی اینکه فکر کنید معجزه ای درکار نیست و دیگر اینکه فکر کنید همه چیز معجزه است.(آلبرت انیشتین)

روز پنجاه و هفتم

من همه‌ی نبوغم را مدیون فقر و ناکامی‌های زندگی می‌دانم.(انیشتین)

روز پنجاه و هشتم

آن که عقل دارد عاقل و آن که علم دارد، عالم است و نابغه عالم عاقل است.(دانته)

روز پنجاه و نهم

من از استعداد جوانانی که پیکرشان به زیور حکمت پیران آراسته شده و پیرانی که نشاط جوانی را دارا هستند در شگفتم کسانی که در همه حال نشاط خود را حفظ می‌کنند پیری با آن‌ها چه کار دارد. آنان از طریق داروی نشاط اجازه نمی‌دهند گردپیری در چهره‌شان مهمان شود.(سیسرون)

(روز شصتم)

انسان نیمی فرشته و نیمی دیو است تا چگونه رفتار کند. (زکریای رازی)

روز شصت و یکم

نیرومندترین مردم آن است که خشم خود را نگهدارد.(افلاطون)

روز شصت و دوم

در رابطه با کلیه مسائل شایسته است که انسان گاهگاهی در برابر کارهایی که انجام داده، یک علامت سوال بگذارد.(برتراندراسل)

روز شصت و سوم

دوستی نعمت گران بهایی است، خوشبختی را دو برابر می‌کند و بدبختی را تخفیف می‌دهد.(شکسپیر)

روز شصت و چهارم

حداکثر استفاده را از زندگی بکن قبل آن که زندگیت به پایان برسد.(فروید)

روز شصت و پنجم

ظریف‌ترین فولاد نیز چاره‌ای جز گذشتن از آتش سوزان ندارد. (نیکسون)

روز شصت و ششم

اگر می‌خواهیم پیام عاشقانه‌مان دریافت شود، باید آن را مخابره کنیم. اگر می‌خواهیم چراغی را روشن نگه داریم، باید مدام در آن نفت بریزیم. (مادر ترزا)

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری